۱۳۹۱ فروردین ۲۸, دوشنبه

بخش نخست: در تحریک اندیشه


بسم الله الرّحمن الرّحیم

خوانندۀ محترم ، ان شاءالله  بزودی اثبات نهائی تناسخ یا تولد دوبارۀ انسان در قرآن ، در اختیار علاقمندان قرار خواهد گرفت. مطالبی که ارائه خواهد شد ، نتیجه چندین سال تحقق و بررسی دقیق آیات قرآن به روش علمی نوین و مُدرن می باشد. بنا بر این تحقیقات گسترده و ژرف ثابت می گردد که نه تنها قرآن پیام آور تولد دوبارۀ انسان و زندگیهای متوالی است ، بلکه اساسا در میان نخستین کتابهای آسمانی - الهی ، در بیان چنین پیامی بی نظیر است.

 
لازم به تذکر است که انتشار این مطالعات برای قبولادن مخالفان تناسخ (تولد دوباره) نیست. چرا که آن تنها ، به هدایت الهی میسر است. بلکه عرضۀ این تحقیقات برای کسانی است که هم اکنون به عقیدۀ تناسخ باور دارند ولی اطلاعات صحیح  ، روشن و گسترده ای ، بخصوص از قرآن ندارند و یا جویای یافتن پاسخهائی به پرسشها هستند.

 
با اینحال خجسته خواهد بود ، اگر از میان علماء اسلام؛ فضلا؛ مدرسین و محققین حوزه های علمیه و بطور کلی صاحبان فکر و قلم؛ بنا بر سنت نیکوی تاریخ مسلمین ، به نقد و اظهار نظر در مورد تحقیقات مذکور و نتایج آن؛ همت گمارند.
متشکرم


گفتاری برای اندیشیدن


جهان بینی کُفر


در قرآن؛ باور به؛ تنها یکبار زندگانی در دنیا و یکبار برای همیشه مُردن؛ از عقائد خرافی کافران شمرده شده است! پس چگونه پیامبر اسلام (ص) می توانست؛ همفکر و شریک عقیدۀ کافران و حتی غیر مستقیم سخنگوی آنها بوده باشد؟! آیا یکی از دلائل "کافر" بودن آنها؛ باور به همین اندیشۀ باطل نبوده است؟


ایعدکم انکم اذا متم و کنتم ترابا و عظاما انکم مخرجون هیهات هیهات لما توعدون ان هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما نحن بمبعوثین ان هو الا رجل افتری علی الله کذبا و ما نحن له بمومنین
المومنون -35 الی 38


آیا او شما را به این عقیده دعوت می کند که وقتی مُردید و خاک و استخوان گشتید؛ آنگاه (باری دیگر) زنده بیرون می آئید؟! هرگز چنین وعده ای؛ رخ  نخواهد داد. زیرا که زندگی دنیویمان غیر از (بیش از) این نخواهد بود که نسل ما می میرد و نسل بعدی به زندگی می آید. نه اینکه ما دوباره به زندگی برگردیم (= مبعوث). تردیدی نیست که این مرد؛ چنین عقیدۀ دروغی را به الله نسبت داده و ما هرگز آن را باور نخواهیم کرد. 
 


حال اگر کسی بگوید که مذهب تشیع به "رجعت" باور دارد و این خلاف عقیدۀ کافران است؛ در پاسخ باید گفت؛ بشرطی که منظور از "رجعت"؛ تجدید زندگی دنیوی بعنوان قانون عمومی نظام آفرینش باشد. اما روشن است چنین "رجعتی" مورد نظر تفسیر سنتی نیست. بلکه آن تنها؛ موضوعی خاص؛ جانبی و فرعی است. به عبارت دیگر؛ اصل؛ همان سخن و عقیدۀ "
کافران " است!

و اگر دیگری بگوید که اکثریت مشرکین کافر؛ به تناسخ اعتقاد داشتند و پیامبر اسلام (ص) در مقابل عقیدۀ آنان؛ قیامت و معاد را بیان فرمود؛ در پاسخ باید گفت که میزان و ملاک؛ تشریح و تصویر قرآن از عقائد و اخلاقیات کافران و مشرکین است. و نه تنها اثری از عقیدۀ تناسخ مشرکین کافر در قرآن نیست؛ بلکه آیات متعددی عکس آن را نشان می دهد. مانند:

فقال الکافرون هذا شئی عجیب أ إذا متنا و کنّا ترابا ذلک رجع بعید 

ق - 2 الی 3
پس کافران گفتند این عقیده؛ چیزی عجیب و بیگانه است. آنهم پس از اینکه مُردیم و خاک شدیم؟! چنین "بازگشتی" باورنکردنی و محال است.


حال بفرمائید بازگشت (به دنیا) پس از مرگ؛ برای کدام معتقد به تناسخ؛ عجیب و بعید است؟!


قرآن تنها آموزش چگونه " مُردن " را نمی دهد ، بلکه درس چگونه " متولد " شدن را هم دارد!



قالوا کیف نکلم من کان فی المهد صبیا قال انی عبدالله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا و جعلنی مبارکا این ما کنت و اوصانی بالصلاه و الزکاه ما دمت حیا و برا بوالدتی و لم یجعلنی جبارا شقیا و السلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیا ذلک عیسی ابن مریم 
مریم - 29 الی 34


گفتند که چگونه با نوزادی در گهواره سخن بگوئیم؟ (عیسی) پاسخ داد: من بندۀ خدا هستم که به من کتاب عطا فرموده و مرا پیامبر و پُر برکت قرار داده است. و بمن سفارش نموده که تا پایان عُمرم نمازگزارم و زکات پردازم و به پدر و مادر خود نیکی کنم و از زورگویان و سختگیران نباشم. پس سلام بر روزی که متولد شدم و روزی که می میرم و روزی که دوباره زنده می شوم. چنین بود عیسی پسر مریم!


حال از این درس قرآن ، این پرسش بجاست که آیا ما هم می توانیم ، مانند الگوئی چون عیسی مسیح (ع) ، متولد شویم؟ چگونه؟! 
 

پیام قرآن: آنگونه بمیر، که دیگر، هرگز نمیری!
 

افما نحن بمیتین الا موتتنا الاولی و ما نحن بمعذبین ان هذا لهو الفوز العظیم
الصافات - 58الی60
آیا مرگ قبلی مان؛ آخرین مرگ بوده و ما دیگر نخواهیم مُرد؟! و دیگر درد و رنج نخواهیم کشید؟! براستی که این؛ همانست! آن پیروزی با شکوه!


 واژۀ " تناسخ "

واژۀ " تناسخ " واژه ای گنگ ؛ مبهم و حتی چه بسا ممکن است نادرست و انحرافی باشد. بنا بر این بهتر است که از بکار بُردن آن پرهیز نمود! اما از آنجا که این واژه بعنوان یک "واقعیت"؛ و به علل تاریخی و فرهنگی؛ ریشه ای دیرینه و محکم دوانده؛ متاسفانه بناچار؛ گریزی از بکارگیری آن نیست. از واژۀ " تناسخ " تعبیرهای گوناگونی شده است. مانند:


1- انتقال و حلول روح انسان پس از مر گ در بدن (انسان) دیگری!

 

این معنا در اصل خلاف " تناسخ " است!


2- زندگانیهای متوالی در دنیا.

 

این تعریف نیز کافی نیست. زیرا خوشبختانه مذهب " تشیع " بنوعی " زندگانیهای متوالی " را تحت عنوان " رجعت " پذیرفته است. بعنوان مثال برای امیرالمومنین (ع) چندین رجعت قائل است و بنا بر برخی روایات؛  بسیاری  ستمکاران حتی تا هزار بار رجعت خواهند کرد! عده ای از علماء بزرگ و مشهور؛ مانند مرحوم علامۀ قزوینی و مرحوم آیت الله شاه آبادی؛ حتی به عمومیت " رجعت " قائل بودند. بدین معنا که همۀ کسانیکه رشد کافی نکرده اند؛ به حیات دنیا رجعت خواهند کرد تا در پرتو تعالیم مهدی موعود (عج) و دیگر معصومین (ع) به درجۀ کمال مطلوب دست یابند.


فلسفۀ تناسخ بدون تناسخ !


 بدین ترتیب؛ با استناد به برخی روایات و نیز با لحاظ چنان تفسیر و اجتهاد شجاعانه ای در عقائد؛ اگر چه " رجعت "؛ " زندگانیهای متوالی " می شود و حتی " رجعت " همان " فلسفۀ تناسخ " می گردد؛ ولی خود " تناسخ " نیست. به عبارت دیگر اگرچه بسیاری علماء اسلام  با " تناسخ " مخالف بودند ولی لااقل برخی با فلسفۀ نهائی آن؛ یعنی بازگشت دوباره به حیات دنیا برای رشد و کمال؛ شرعا و عقلا موافق بودند.


گفتنی است که با چنین نظریه؛ تفسیر و اجتهادی از " رجعت "؛ عملا مذهب " تشیع " خود را از عقائد خرافی و باطلۀ کافران پیراسته می نماید. اگرچه در تبیین چگونگی " رجعت " اشکال اساسی و جدی وارد است.

 
تولّد دوباره

بنا بر این بهترین و روشنترین و درسترین؛ معنی از " تناسخ "؛ همانا " تولد دوباره " است. بدین معنی که انسانها پس مرگ؛ دوباره از طریق نطفۀ جدیدی در رحم؛ آفریده و در حیات دنیا؛ متولد می شوند. به دیگر سخن؛ مُراد از " تناسخ "؛ " تولدهای متوالی " است.


یخلقکم فی بطون امهاتکم خلقا من بعد خلقا فی ظلمات ثلاثه 

الزمر - 6
او شما را بطور مکرر در شکم مادرانتان
می آفریند. از آفرینشی بعد از آفرینشی دیگر ، در تاریکیهای سه گانه! 



پرسش





آیا " تولّد دوباره "؛ نامشروع است؟!

آیا بشر قادر بود که " ایدۀ تولّد دوباره " را؛ در مخیلۀ خود بیآفریند؟ چگونه؟

آیا " تولد "؛ " تصادف " است یا " قانون "؟ اگر " تصادف " باشد؛ امکان و احتمال وقوع دوبارۀ آن؛ هست. و اگر " قانون " باشد؛ وقوع دوبارۀ آن؛ قطعی است!


یقول الانسان ء اذا مامت لسوف اخرج حیا اولا یذکر الانسان انا خلقناه من قبل ولم یک شیئا
مریم - 66الی67

انسان مکررا می پرسد: "آیا وقتی من مُردم؛ خیلی زود؛ دوباره وارد این زندگی می شوم؟!" آیا این انسان بیآد نمی آورد که ما او را قبلا هم آفریده بودیم در حالیکه چیزی (در این دنیا) نبود؟


آیا در این پاسخ قرآن؛ اشاره به " قبلا "؛ "
قانون " نیست؟


اگر " تولد "؛ " قانون " است؛ پس اصل بر " تولد دوباره " است؛ تا زمانیکه خلاف آن ثابت شود. در نتیجه بر عهدۀ مخالفان ایدۀ " تولد های متوالی " است که باید " تولد یگانه " را ثابت کنند. زیرا طبیعت " قانون "؛ بر " تکرار " است.


و ان تعجب فعجب قولهم ء اذا کنا ترابا ائنا لفی خلق جدید 

الرعد - 5
و اگر تو (از این سخن) تعجب کنی؛ ولی در اصل؛ انکار آنان مبنی بر اینکه "وقتی خاک شدیم؛ در آفرینشی نو و دوباره؛ در خواهیم آمد؟"؛ واقعا تعجب آور است! 


پرسش: ریشه و علت اعتقاد به ایدۀ " تولد یگانه " چیست؟
 


آیا ما محکوم به " تولّد " بودیم؟ چرا ؟! اگر " محکوم " بودیم؛ امکان و احتمال وقوع دوبارۀ آن هست. و اگر حاکم بودیم؛ چگونه؟ در اینصورت نیز امکان و احتمال وقوع دوبارۀ آن هست. و اگر نه " محکوم " بودیم و نه " حاکم "؛ یعنی : هیچ!
آیا این است معنی " تولدم مبارک " عیسی مسیح در قرآن: و السلام علی یوم ولدت ؟! آیا از " هیچ "؛ خیر و برکتی است که مستحق " سلام " باشد؟


 

تولّد ، بعنوان یکی از مراحل حیات انسان

ما معمولا " متولد شدن " و " مُردن " را دو گوشۀ بحساب نیآورده از حیات انسان در نظر می گیریم. در واقع انسان و زندگی او را میان این دو؛ بحساب می آوریم. اما این معنا با آیات قرآن سازگاری ندارد:


و سلام علی یوم ولدت و یوم یموت و یوم یبعث حیا

مریم - 15

و سلام بر روزی که متولد شد و روزی که می میرد و روزی که به این زندگی باز می گردد.

در این آیات تولد و مرگ ؛ در کنار بعثت ؛ سه مرحله از مجموعۀ حیات انسان را تشکیل می دهند. از عجایب منطق قرآن آنکه؛ درست بر عکس ذهن ما؛ دو گوشۀ ابتدائی و انتهائی تولد و مرگ را در حیات زمینی انسان؛ برجسته و نمایان نموده است.


 

شکر نعمت " تولّد" ؟

و الله اخرجکم من بطون امهاتکم لاتعلمون شئیا...لعلکم تشکرون
 

النحل - 78
و خداوند شما را از طریق شکم مادرانتان متولد نمود؛ در حالیکه هیچ چیزی نمی دانستید...بدان امید که شکرگزار باشید!

آیا " تولد "؛ نعمتی است که باید از آن شکرگزار باشیم؟ برای چی؟! تفسیر سنتی برای این بزرگترین حادثه؛ پاسخ روشن و قانع کننده ندارد. آیۀ فوق؛ بدون تفسیر تناسخی از جهان؛ معنی ندارد!




آیا اسلام و قرآن؛ " تولّد دوباره " را ؛ انکار و نفی کرده است؟

 

قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین 
البقره - 111 


تذکر
: خوانندۀ گرامی! این سایت متعلق به شماست. به همین دلیل؛ این سایت باز و گشوده ای خواهد بود. مطالبی که عرضه می شود؛ عاری از سهو و خطا و اشتباه نیست. بنا بر این چنانچه مطلبی به نظرتان گنگ؛ مبهم است و یا بطور کلی نیاز به تغییر و اصلاح دارد؛ حتما؛ با طرح پرسش و نیز ارائۀ راهنمائی؛ در قسمت نظر خواهی سایت و یا به آدرس اینترنتی؛ در بهبود و غنائی این سایت؛ مشارکت داشته باشید!



و الله غالب علی امره




 ادامۀ سلسه مباحث را فراموش نکنید!

یاد آوری می کنم که خوانندۀ گرامی پس از اتمام هر مقاله یا صفحه بر روی " پیام جدیدتر " در سمت راست پائین صفحۀ مورد مشاهده یا در ذیل " فهرست مقالات " در بالا - سمت راست و با کلیک بر روی ماههای سال ؛ ادامۀ سلسله مباحث را دنبال نمائید


متشکرم
رضا اصغرزاده

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر