۱۳۹۱ مرداد ۳, سه‌شنبه

بخش پانزدهم (2): تولد دوباره در قرآن - خروج




ذکر صریح « تولد دوباره » در قرآن!


از نکاتی مهمی که باید همواره بیآد داشت؛ زبان خاص و ادبیات منحصر بفرد قرآن است. شاید توقع برخی از ما این باشد که؛ قرآن می بایست دقیقا با همان زبان معمولی و ادبیات متداول ما؛ صریحا و بطور برهنه؛ عباراتی مانند " تولد دوباره " را بکار می گرفت تا؛ ما بتوانیم ادعا کنیم که؛ قرآن صراحتا و قاطعانه؛ بدان قائل است!

اما قرآن بعنوان اقوم کتب هدایت چنین نمی کند! قرآن صریحتر و روشنتر از " تولد دوباره " گفته است! زیرا اولا بعنوان مثال؛ همین عبارت که؛ امروزه در زبان فارسی ما متداول گشته؛ ممکن است روزی دیگر؛ جای خود را به عبارت و اصطلاح دیگری بدهد.

اما واژۀ در اصل؛ عربی " تولد " از ریشۀ " ولد " است؛ که بمعنی " فرزند " می باشد. روشنتر آنکه زوجی صاحب فرزند می شوند. یا کودکی؛ در واقع " فرزند " می گردد. ولی بسیار کسانی هم هستند که کودکان بی سرپرست را؛ بفرزندی می پذیرند. همچنین در زبان مجازی از واژۀ " تولد "؛ در زمینه های اقتصادی؛ علمی؛ فرهنگی و اجتمائی استفاده می شود. مانند: تولید و یا تولد و مرگ ستارگان.

حال آیا انتظار دارید که قرآن نیز؛ اینگونه حقایق را روشن نماید؟! ببینید و قضاوت کنید کدام زبان به حقیقت نزدیکتر و صریحتر و روشنتر است:


 و الله اخرجکم من بطون امهاتکم 
 النحل - 78
و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد.

و نقر فی الارحام ما نشاء الی اجل مسمی ثم نخرجکم طفلا
 الحج - 5 
و آنچه را که می خواهیم؛ تا مدت معینی در رحمها قرار می دهیم؛ سپس شما را بصورت کودک خارج می کنیم.

اتفاقا در زبان فارسی؛ شاید واژۀ " زایش "؛ به توصیف قرآن؛ نزدیکتر باشد! برای همین است که اصولا در ادبیات قرآن؛ عبارات و تعبیراتی مانند " تولد " بطور کلی؛ متداول نیست و بجای آن بیشتر از عباراتی مانند " خلق " یا " انشاء " و " احیاء " استفاده شده است. چرا که این واژگان و عبارات؛ حقیقی هستند و می توانند واقعیتهای جهان هستی را؛ بروشنی و بدرستی بازتاب نمایند.
مثلا انسان در شکل جنین؛ در رحم مادر؛ خلق می شود. بعبارت دیگر خلقت انسان در رحم مادر و از رحم مادر صورت می گیرد. پس انسان در رحم مادر؛ تولد نمی یابد؛ بلکه تکوین می یابد. و آنچه در درجۀ نخست برای قرآن اهمیت دارد؛ تکوین و پیدایش انسان است و نه تولد و زایش او. زیرا که این صرفا حرکت مکانیکی انتقال انسان؛ از مکانی (درون شکم) به مکان دیگر (بیرون آن) است.  

 
قرآن بعد ؛ مفهوم " تولد " را بیان می کند اما ؛ بر اساس توصیف واقعی آن (و نه مجازی) ؛ یعنی :

خروج از شکم مادر!

از اینرو قرآن؛ شیوۀ ادبی خود را؛ چنین توصیف می نماید:


انظر کیف نصرف الایات لعلکم یفقهون

الانعام - 65
ببین چگونه ما آیات را تشریح می کنیم؟ برای اینکه؛ شاید بفهمید
!

بنا بر این؛ "
تولد " در زبان و ادبیات واقع گرایانۀ قرآن؛ در قالب واژۀ " خروج " آمده است. 


پس مهم نیست که قرآن از چه واژگانی استفاده نموده؛ زیرا واژگان و عبارات در بستر تاریخ دستخوش تغییر و تحولات می گردند. واژگانی کُهنه و متروک می شوند و واژگانی دیگر متولد می گردند.
اما مهم 

" مفهوم " واژگان و عبارات است که؛ همواره ثابت و جاودان هستند. پس واژگان و تعبیرات می توانند متنوع و متعدد باشند ولی " مفهوم " یکی؛ باشد. بحث من هم این است که؛ نشان دهم "مفهوم تولد دوباره" صراحتا در قرآن آمده است. اما بفرض هم؛ قرآن در شکل زبان متداول و عرفی امروزی ما؛ صریحا چنین می گفت : 

 شما  پس از مرگ؛ دوباره متولد می شوید.

آیا تصور می کنید که؛ به همین راحتی فهمیده و پذیرفته می شد؟! مگر معنی کلام صریح قرآن در موارد و موضوعات دیگر؛ تحریف و انکار نشد؟! بعنوان نمونه؛ مگر قرآن صریحتر و روشنتر از عبارت ذیل؛ می توانست بگوید:


و کنتم امواتا فاحیاکم ؟!
البقره - 28
و شما انسانها؛ مُرده بودید که زنده تان کرد!

عبارت «
کنتم امواتا » در قرآن؛ صریحا بمعنی این است که؛ شما انسانها؛ زمانی « اموات » بودید. و این واژه و مفهوم در قرآن؛ بمعنی مُردن پس از زندگی دنیویست. و در بخش نهم (1) مفصل؛ پیرامون آن بحث شد. حالا اگر قرآن در مورد " تولد دوباره "؛ چنین بیان صریحتر و روشنتری می گفت؛ آیا نمی گفتند که " منظور از"تولد" در اینجا؛ مثلا؛ تولد روح در عالم برزخ است؟! یا منظور از"تولد"؛ "جزای اعمال" انسان است. مانند داستان پسر نوح که قرآن او را " عمل ناشایست " معرفی کرد؟ و یا حتی؛ تولد دوباره در قیامت؛ مانند تولد آدم و حوا خواهد بود: مستقیما از " رحم زمین "!

پس وقتی بنا بر انکار باشد؛ هیچ سخن صریحی؛ جلو دارش نیست! اگر بود؛ مگر پیامبر خدا؛ زبانش الکن بود که نگوید؟!



هدایت خِرد برای اندیشیدن

با اینحال؛ عظمت قرآن در این است که؛ آنچنان با آیات روشن و محکم و زیبایش انسانها را بسوی حقیقت هدایت نموده که؛ تا ابدیت تاریخ؛ خود را از هر گونه سرزنشی تبرئه نموده است. فقط لازم به تذکر یک نکته است و آن اینکه؛ معنی " قرآن بعنوان اقوم و بهترین کتاب هدایت "؛ شامل هدایت و تربیت عقل برای رشد نیز؛ هست. زیرا قرآن یک کتاب خشک علمی نیست. قرآن پیش از هر چیز و بیش از هر چیز؛ کتاب " انسان سازی " است.

کذلک یبین الله لکم ایاته لعلکم تعقلون
البقره - 242
اینچنین خدا آیاتش را؛ برای شما روشن می نماید؛ تا شاید تعقل کنید.


پس قبل از ادامۀ بحث؛ جهت یافتن عبارت صریح و مستقیم " تولد دوباره " در قرآن؛ ابتداء باید دو نکته را در نظر داشت: 
1 - زبان خاص و منحصر بفرد قرآن.  
2 - شیوۀ هدایت و آموزش قرآن برای رشد قوۀ اندیشیدن انسان.

 

معنی " خروج " در قرآن


واژۀ "
خروج "؛ از واژه های کلیدی قرآن در رابطه با " معاد " است:



ایعدکم انکم اذا متم و کنتم ترابا وعظاما انکم مخرجون
المومنون - 35
آیا او (پیامبر) به شما وعده می دهد که وقتی مُردید و خاک شدید  و استخوان شدید؛ حتما شما (دوباره در این دنیا) بیرون می آئید؟

اذا دعاکم دعوه من الارض اذا انتم تخرجون

 الروم - 25
وقتی شما را از زمین می خوانند؛ آنوقت شما بیرون می آئید.

یوم یخرجون من الاجداث سراعا 

 المعارج - 43  
روزی که شما از گورهایتان؛ بسرعت بیرون می آئید.

درک تفسیر سنتی در گذشته از آیات فوق؛ این بوده که در روز قیامت؛ مُردگان از دل زمین و از قبرهایشان خارج می گردند. وقتی ظاهر آیات را به زبان متداول و معمولی ترجمه می کنیم؛ چنان تصویری و تفسیری طبیعی بنظر می رسد. بخصوص که قرآن برای اینکه بفهماند " خروج انسانها " چیست؛ مثالهائی را نیز؛ می آورد. مانند:

و الذی نزل من السماء ماء بقدر فانشرنابه بلده میتا کذلک تخرجون
الزخرف - 11
 

و اوست که از آسمان مقدار آبی  نازل می نماید و با آن سرزمین مُرده را بارور می کند. باری؛ اینچنین خارج می شوید!

سقناه لبلد میت فانزلنا به الماء فاخرجنا به من کل الثمرات کذلک نخرج الموتی 

 الاعراف - 57
زمین مُرده را آبیاری می نماید تا محصولات را از آن خارج کند. اینچنین مُردگان را خارج می نماید!

بویژه در مثال دوم؛ لحن صریحتر است. آنجا که خروج مُردگان را مانند خروج گیاهان از زمین بیان نموده است! بدین ترتیب قرآن؛ " قیامت " را به " طبیعت " تشبیه می نماید. اما قرآن توضیح می دهد که؛ چنان مثالهائی را می آورد؛ تا انسانها را؛ به تفکر و اندیشیدن وا دارد.

 
و تلک الامثال نضربها للناس لعلکم یتفکرون
الحشر - 21


این هشدار قرآن بدین معنی است که؛ ما " مثالها " را با " واقعیتها " اشتباه نگیریم. بحثی که در بخشهای 6 و 7 آوردم؛ اینجا تکرار می کنم. یادآوری اینکه؛ میان
« کذلک »  و « ذلک » باید فرق گذاشت. اولی در بیان تشبیه و مثال است و دومی؛ خودِ واقعیت را؛ توصیف می نماید:

 و نزلنا من السماء ماء مبارکا فانبتنابه جنات و حب الحصید...و احیینابه بلد میتا کذلک الخروج...یوم یسمعون الصیحه بالحق ذلک یوم الخروج 
 ق - 9الی43
و از آسمان آب پُر برکتی را نازل می نماید. آنگاه جنگلها و گیاهان را می رویاند...و با آن زمین مُرده را زنده می کند. " خروج " (معاد) همانند این است!..روزی که صدای حقی را می شنوند؛ همین است " روز خروج "!

اما بسیاری نیاکان بزرگ ما؛ بخصوص در گذشته؛ (و با اشکال دیگری نیز؛ در عصر ما)؛ میان مثالهای قرآن و تشریح واقعیتهای آن؛ تفاوت و فرقی نمی دیدند! در نتیجه گمان بُردند که در قیامت؛ بر خلاف عالم حیات دنیا؛ انسانها همچون " گیاهان " از زمین " رویش " خواهد کرد! 


بعبارت دیگر آفرینش انسانها در فردای قیامت؛ شبیه یا عین آفرینش گیاهان در امروزِ طبیعت دنیا؛ خواهد بود. امروزه نیز بسیاری هستند که؛ معتقدند که خداوند انسانها را در روز قیامت؛ از طریق بذر DNA یا ژن باقی ماندۀ جسد آنها؛ دوباره رشد و نمو می دهد!
 
اما وقتی در قرآن می نگریم؛ می بینیم که؛ اگر در عالم قیامت؛ خروج انسانها از زمین؛ مثلِ خروج گیاهان از زمین است؛ در عالم دنیا اما؛ آفرینش انسانها؛ عینِ رویش گیاهان از زمین؛ توصیف شده است!!

 
و الله انبتکم من الارض نباتا ثم یعیدکم فیها و یخرجکم اخراجا

نوح - 17,18

و خداوند شما را از زمین رویاند؛ روئیدنی دیگر! سپس شما را به زمین برمی گرداند و بعد شما را بیرون می آورد؛ بیرون آوردنی دیگر!

بنا بر این در مجموع می توان گفت که؛ هم در عالم حیات دنیا و هم پس از پایان و انقراض آن و طلوع قیامت؛ یعنی هم اول آن و هم آخر آن؛ آفرینش انسانها؛ " رویش از زمین " است! اکنون می توان آیۀ فوق را چنین بازسازی کرد:

 و الله انبتکم من الارض نباتا ثم کذلک تخرجون

و خداوند شما را از زمین رویاند؛ روئیدنی دیگر! سپس اینگونه بیرون می آئید!


و این بمعنی " چرخۀ رویش " است! احتمالا تکرار « نباتا » اشاره به همین " چرخه " دارد. پس معنا و مفهوم دقیق اصل " معاد " در قرآن؛ اصل " چرخۀ حیات " است.


 

رویش از زمین؛ زایش از مادر!

قرآن در آیۀ دیگری؛ پرده از معنی " رویش از زمین " برمی دارد:

ا
ذ قالت امرت عمران رب انی نذرت لک ما فی بطنی محررا فتقبل منی
...فتقبلها ربها بقول حسن و انبتها نباتا
 
آل عمران - 35 الی37
آنگاه که همسر عمران گفت: پروردگارا نذر کرده ام که آنچه در شکم من است را آزاده قرار دهی. پس آن را از من بپذیر...پس خداوند آن را با نیکوئی پذیرفت و رویاند آن را روئیدنی.

این نشان می دهد که؛ در زبان خاص و ادبیات منحصر بفرد قرآن؛ رویش از زمین؛ بمعنی زایش از مادر است! چنانکه قرینه سازی ذیل نیز؛ آن را فاش می نماید:

و
الله انبتکم من الارض نباتا

 نوح - 17
و الله اخرجکم من بطون امهاتکم

 النحل - 78

اکنون معلوم می گردد که؛ منظور قرآن از آیۀ ذیل چیست و می توان تصویر روشنتری از آن داشت:


هو انشاکم من الارض
 

هود - 61
او شما را از زمین آفرید.

و ببینید که تا چه اندازه قرآن وسواس دارد تا؛ همه چیز را روشن نماید. از اینرو آیۀ فوق را در جائی دیگر؛ توضیح می هد:


 هو اعلم بکم اذ انشاکم من الارض و اذ انتم اجنه فی بطون امهاتکم
النجم - 32
 
او بهتر از شما می داند! وقتی (که در قرآن می گوید) شما را از " زمین " آفریده؛ آنگاه شما (در واقع) جنین هائی در " شکم مادرانتان " بودید!

این نشان می دهد که در فرهنگ قرآن؛
نه تنها آدم (و حوا)؛ بلکه همۀ انسانها مستقیما از " زمین " آفریده شده اند! ولی در عین حال؛ همۀ انسانها از نطفۀ در رحم مادر نیز؛ آفریده شده اند. حتی آدم (ع) و عیسی (ع)! در غیر اینصورت می بایستی بگوید:


 هو اعلم بکم اذ انشا ابویکم من الارض ثم انتم اجنه فی بطون امهاتکم
او بهتر از شما می داند! وقتی پدر و مادر شما را از " زمین " آفرید. سپس شما را جنین هائی در " شکم مادرانتان " قرار داد!

پس هر دوی این معنا که؛ منظور از آفرینش انسانها از زمین؛ این است که؛ خدا آدم  را مستقیما از زمین آفرید و بعدا فرزندان او را از نطفه و همچنین تئوری تکامل مبنی بر آفرینش و ظهور انسان در یک پروسۀ طولانی از زمین؛ لااقل در برخی آیات؛ مدّ نظر قرآن نیست!
بعبارت کوتاه تر؛ بحث قرآن؛ لااقل در برخی آیات؛ بحث بیولوژیک و زیست شناسی نیست. بلکه بحث ایدئولوژیک و انسان شناسی است.



 " روز تولد " از نامهای " روز قیامت " در قرآن!

قبلا اشاره داشتم که واژۀ "خروج"؛ از واژه های کلیدی قرآن در رابطه با "معاد" است. از طرفی دیگر؛ قرآن برای " آفرینش اول " انسان؛ واژه های "انشاء" ؛ " خلق " و " احیاء " آورده است. ولی علیرغم کاربُرد فراوان واژۀ " خروج " در قرآن؛ نمی بینیم که حتی برای یکبار هم؛ واژۀ " خروج " دربارۀ " آفرینش اول " انسان از " زمین " یا " خاک "؛ بطور صریح و مستقیم؛ آمده باشد. مانند: 

 و الله اخرجکم من الارض  

 چرا؟
 
زیرا یکی از ابتکارات زیبای قرآن " معنا سازی واژگان"  است. اگر واژۀ " خروج " مانند افعال " انشاء " ؛ " خلق " و " احیاء "؛ هم برای " خلقت اول " (البته بطور صریح و مستقیم) آمده بود و هم برای " خلقت جدید "؛ آنگاه آن مفهومی؛ " کُلی " و " عام " می داشت. در اینصورت واژۀ " خروج " ویژگی خاصی پیدا نمی کرد و در نتیجه معنای مشخصی نمی یافت. اما می بینیم که در قرآن؛ واژۀ " خروج "؛ بعلاوۀ " خلقت جدید " در معاد ؛ در " تولد " هم آمده است:

و نقر فی الارحام ما نشاء الی اجل مسمی ثم نخرجکم طفلا

 الحج - 5
و آنچه را که می خواهیم؛ تا مدت معینی در رحمها قرار می دهیم؛ سپس شما را بصورت کودک خارج می کنیم. 

هوالذی خلقکم من تراب ثم من نطفه ثم یخرجکم طفلا
المومن - 67
او کسی است که شما را از خاک سپس از نطفه آفرید. سپس شما را بصورت کودک خارج می گرداند.

والله اخرجکم من بطون امهاتکم

 النحل - 78
و خدا شما را از شکم مادرانتان خارج نمود.


 از طرفی دیگر؛ واژۀ " نبت "؛ بر عکس واژۀ " خروج "؛ برای " خلقت اول از زمین " و " تولد " آمده است. شاید نمودار ذیل؛ تصویر روشنتری از مناطق کاربرد این دو واژۀ را؛  نشان دهد:

رویش از زمین(خلق اول)_________رویش در رحم___________
__________________________خروج از رحم_______خروج از زمین (خلق جدید)

بنا بر این در حقیقت؛ " نبت و خروج " یا " رویش و زایش "؛ دو مرحله از پروسۀ آفرینش طبیعی انسان هستند. اینک؛ به همان دلیلی که؛ " رویش از زمین "؛ بمعنی " رویش در رحم " است؛ " خروج از زمین " بمعنی " خروج از رحم " می باشد. بدین ترتیب معلوم می شود که مثال " رویش گیاهان و خروج آنها از زمین "؛ در یک کلام: تولد از رحم مادر است.

اکنون معانی آیات ذیل مملوس می گردد:

و یقول الانسان ء اذا مامت لسوف اخرج حیا اولا یذکر الانسان انا خلقناه من قبل ولم یک شیئا 
 مریم - 65, 66
انسان می پرسد که آیا وقتی مُردم؛ بزودی (دوباره) زنده می شوم؟ آیا انسان بیآد نمی آورد که ما او را قبلا هم آفریده بودیم؛ در حالیکه موجود (زنده ائی) نبوده است؟!

و علت اینکه؛ در اینجا؛ قرآن انسان را متوجۀ آفرینش قبلی اش می نماید؛ این است که؛ دقیقا همین 

« اخرج حیا » در معاد؛ در حقیقت؛ در آفرینش قبلی هم؛ رُخ داده بود:


و الله اخرجکم من بطون امهاتکم
 النحل - 78
و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد.
حال؛ به چه دلیلی ادعا می شود که؛ « اخرج حیا » دوم با « اخرج حیا » اول؛ تفاوت دارد؟! آنهم علیرغم اینکه؛ قرآن هیچ سخنی را ناگفته نگذاشته و از جمله همین ادعا را؛ مردود دانسته است!

ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت

 الملک - 3
تو در آفرینش خدای ( نظام طبیعی عالم )؛ تفاوتی نخواهی دید!

در نتیجه:


لقد جئتمونا کما خلقکم اول مره

 الکهف - 48
بتحقیق و قطعا؛ آنگونه که بار اول شما را آفریدیم؛ شما را می آوریم!


 


تفسیر ساختاری در کشف " تولد در قیامت "!

دو عبارت « یخرجکم »< خارج می شوید > و « نخرجکم » < شما را خارج می کنیم >؛ هر کدام؛ تنها در دو آیه؛ یکی در " تولد " و دیگری در " معاد " آمده است:


الف :
یخرجکم



هو الذی خلقکم من تراب ثم من نطفه ثم من علقه ثم یخرجکم طفلا
المومن - 67
و الله انبتکم من الارض نباتا ثم یعیدکم فیها و یخرجکم اخراجا
نوح - 17,18

از آنجائیکه مقصد هر دو آیۀ فوق؛ یکی و آن " بعثت مُردگان در معاد " می باشد؛ بنا بر این؛ آن دو؛ قرینۀ یکدیگرند. به سخن دیگر دو عبارت ذیل؛ در واقع همدیگر را؛ تفسیر می کنند:

یخرجکم طفلا == یخرجکم اخراجا

این معنا در آیات ذیل قویتر و شدیدتر است. بخصوص اینکه آیۀ 5 از سورۀ حج؛ در ذیل؛ در واقع آیۀ رفع شک و تردید؛ در چگونگی بعثت مُردگان در قیامت می باشد:

ب : نخرجکم 
ان کنتم فی ریب من البعث فانا خلقناکم من تراب ثم من نطفه...ثم نخرجکم طفلا
الحج - 5  
لکم الارض مهدا...منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تاره اخری
طه - 53 الی 55


از آنجائیکه مقصد نهائی آیالت اخیر " بعثت مُردگان در معاد " می باشد؛ پس دو عبارات ذیل قرینه و تفسیر یکدیگرند:

نخرجکم طفلا == نخرجکم تاره اخری

تاکید می کنم؛ عبارت « تاره اخری »؛ به معنا و مفهوم " دوباره " است. اینک با توجه به اینکه بدست آوردیم که واژۀ " خروج " در آیات معاد؛ بمعنی " خروج از رحم مادر " است؛ پس عبارت « منها نخرجکم تاره اخری »؛ در ادبیات منحصر بفرد قرآن؛ صریحا و مستقیما بمعنی و مفهوم " تولد دوباره " می باشد. پس این ادعا که؛ در قرآن " تولد دوباره " نیآمده است؛ کذب محض می باشد!
و آشکار است که دو عبارت ذیل هم بنوبۀ خود؛ قرینۀ یکدیگرند. زیرا که دو آیۀ مربوطۀ آنها دقیقا قرینۀ یکدیگرند:

نخرجکم تاره اخری == یخرجکم اخراجا

بنا بر این تاره اخری == اخراجا می باشد. پس اکنون معلوم می شود که؛ چرا واژۀ " خروج " را دوباره؛ تکرار کرده است. بعبارت دیگر عبارت « یخرجکم اخراجا »؛ به مفهوم " چرخۀ تولد " است.

 
در نتیجه « یوم الخروج »؛ بعنوان یکی از نامهای " روز قیامت "؛ " روز تولد " است! 

یوم یسمعون الصیحه بالحق ذلک یوم الخروج
ق - 43 
روزی که صدای حقی را می شنوند؛ آن " روز خروج " است.




پیر شدن کودکان در قیامت!

آیۀ ذیل؛ یکی از آیات شگفت انگیز قرآن است:

 
فکیف تتقون ان کفرتم یوما یجعل الولدان شیبا

 المزمل - 17 
 پس چگونه تقوا خواهید داشت؛ اگر روزی را که کودکان را پیر می گرداند؛ انکار کنید؟!

 بنا بر تفسیر مفسران؛ این آیه در توصیف هولناک بودن و دهشتناک بودن روز قیامت است. باری؛ آن روز چنان هولناک و دهشتناک است که؛ کودکان را ناگهان پیر می کند! آیه نمی گوید:

 یوما یجعل الولدان کشیبا
 روزی که کودکان مانند پیران شوند!

بلکه آنها؛ واقعا به سن " پیری " خواهند رسید!


اما چنان معنا و تفسیری؛ باعث طرح پرسشهای متعددی می گردد. مهمترین آنها اینکه؛ چرا خداوند بدون ملاحظۀ کودکان بی گناه و بی پناه؛ آنها را دچار آنچنان وحشتی می نماید که؛ نه تنها مانند پیران؛ بلکه اصلا دوران کودکی؛ نوجوانی و جوانیشان را؛ برای همیشه از دست می دهند و ناگهان؛ واقعا انسانهای پیر و سالخورده می شوند؟!!

باری؛ شایسته است که؛ از بین بُردن دوران
کودکی؛ نوجوانی و جوانی؛ آنهم یکبار برای همیشه؛ را یکی از بزرگترین جنایات نظام آفرینش الهی؛ بحساب آورد! و در چنین روز قیامتی؛ اول باید بحساب چنان خدائی رسید!!


و چرا میان آنها و دیگر کودکان تاریخ؛ باید تبعیض و بی عدالتی باشد؟! حتی اگر بگوئی که کودکان؛ شبیه پیران می شوند و نه خود آنها (؟!)؛ صرفنظر از این پرسش که واقعا تفاوت میان آن دو چیست؛ چیزی از فجایع و بی عدالتی نمی کاهد. آنهم در روزی که قرار است " عدل الهی "عالیترین و کاملترین ظهورش را؛ نشان دهد!!
و حتی اگر کسی بگوید که مُراد آیه؛ صرفا تشبیه هولناکی و دهشتناکی قیامت است؛ باز هم غیر قابل پذیرفتن است. زیرا هیچ نشانی و دلیلی در خود آیه؛ بر چنین استنباطی وجود ندارد.

اصولا در آن روز چه حوادثی اتفاق می افتد که؛ باعث ترس وحشتناک کودکان می گردد؟ زیرا؛ چطور آن حوادث باعث می شوند که؛ سن آنان به پیری می رسد؛
ولی باعث مرگ آنان نمی شوند؟!

بنا بر این؛ هر جور که فکر کنید؛ آیۀ مزبور؛ غیر قابل فهم و قبول است؛ مگر با تفسیر تناسخی! 

فکیف تتقون ان کفرتم یوما یجعل الولدان شیبا
المزمل - 17

پس چگونه تقوا خواهید داشت؛ اگر روزی را که کودکان را پیر می گرداند؛ انکار کنید؟!

 در این آیه سخنی از هولناکی و دهشتناکی آن روز؛ نیست. دو نکتۀ مهم دیگر در آیه؛ یکی همان است که پیشتر اشاره کردم که؛ نمی گوید « کشیبا » < مانند پیران >؛ بلکه « شیبا » یعنی واقعا سن پیری! و نکتۀ دیگر؛ آوردن فعل « یجعل » می باشد که؛ لااقل؛ در رابطه با " آفرینش و خلقت "؛ دلالت بر " روند تدریجی و زمانبندی رشد طبیعی و عادی "؛ دارد. بدلیل آیاتی مانند:

الله الذی خلقکم من ضعف ثم جعل من بعد ضعف قوه ثم جعل من بعد قوه ضعفا و شیبه
الروم - 54
 
خدا آنچنان است که شما را از ناتوانی آفرید. سپس بعد از ناتوانی؛ توانائی داد. سپس بعد از توانائی (دوباره ناتوان) و پیر می گرداند.

بنا بر این؛
آیه در حقیقت می گوید که؛ شما چگونه می توانید تقوا داشته باشید؛ اگر  زنده شدن مُردگان در روز قیامت؛ بصورت کودکان و رشد طبیعی آنان تا سنین پیری را؛ انکار می کنید؟!



تولد های متوالی در قرآن!

سرانجام اینکه در قرآن بصراحت به " تولد های متوالی " اشاره شده است:

یخلقکم فی بطون امهاتکم خلقا من بعد خلقا فی ظلمات ثلاثه

الزمر - 6
او شما را بطور مکرر در شکم مادرانتان
می آفریند. از آفرینشی بعد از آفرینشی دیگر؛ در تاریکیهای سه گانه! 

ابتداء توضیح اینکه فعل مضارع « یخلقکم » دلالت بر تکرار برای همۀ انسانها دارد. تفسیر سنتی این آیه را؛ توصیف مراحل گوناگون خلقت جنین  در رحم مادر؛ دانسته است. اما با روش تفسیر ساختاری می توان نشان داد که؛ آن دربارۀ آفرینش های پی در پی انسان از رحم مادر است. ابتداء اینکه؛ اگر قرآن در صدد توصیف مراحل جنین  در رحم مادر بود؛ می بایست چنین بگوید:

 یخلقکم فی بطون امهاتکم خلقا ثم خلقا

یخلقکم فی بطون امهاتکم خلقا فخلقا

زیرا قرآن در آیات دیگری؛ مراحل تکوین جنین را؛ چنین توصیف نموده است:

فانا خلقناکم من تراب ثم من نطفه ثم من علقه ثم من مضغه
 الحج - 5
ثم خلقنا النطفه علقه فخلقناه العلقه مضغه
فخلقناه المضغه عظاما
 المومنون - 14

اما قرآن مراحل رشد انسان؛ در بیرون رحم را؛ اینگونه آورده است:

الله الذی خلقکم من ضعف ثم جعل من بعد ضعف قوه ثم جعل من بعد قوه ضعفا و شیبه
الروم - 54


دقت کنید که « جعل » در آفرینش بمعنی « خلق » می باشد.
نتیجه آنکه در قرآن؛ برای مراحل گوناگون؛ بطور قطعی و روشن؛ تکوین جنین؛ عبارت « من بعد » نیآمده است. اما جالب توجه و تامل برانگیز آنکه؛ قرآن آن را؛ برای بعثت مُردگان آورده!

انکم مبعوثون من بعد الموت 

هود - 7
بدرستیکه شما بعد از مرگ؛ مبعوث می شوید.

ثم بعثناکم من بعد موتکم

 البقره - 56
سپس شما را بعد از مرگتان؛ مبعوث کرد!

بنا بر این از نظر ساختاری؛ عبارت ذیل مطابق و موافق " آیات معاد " است!


 مبعوثون من بعد الموت

 
خلقا من بعد خلقا

دقت کنید که « مبعوثون »؛ بمعنی " خلقت " است. و « الموت »؛ متوجۀ مرگ " خلقت قبلی " است. می بینیم که عبارت فوق در آیۀ مزبور؛ در ساختار ادبی - آموزشی قرآن؛ مطابق و موافق سبک آیات قطعی توصیف مراحل جنین نیست؛ بلکه دقیقا مطابق و موافق سبک ادبی - آموزشی آیات معاد در قیامت است! پس معنی آیۀ مورد بحث چنین می شود:


 یخلقکم فی بطون امهاتکم خلقا جدیدا من بعد خلقا اول مره

خدا شما را؛ پس از آفرینش بار اول؛ از نو
در شکم مادرانتان می آفریند! 

 عبارت ذیل؛ در احوالات جنین؛ نشان می دهد که منظور از « خلقا »؛ " تولد " و مراحل بعد از آن است:

فکسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقا اخر

 المومنون - 14
پس اسکلت را با گوشت پوشاندیم. سپس آفرینش دیگری را آفریدیم!
 

با توجه به تشریح کلی جنین در قرآن تا مرحلۀ گوشت و نیز آمدن « ثم » که هم دلالت بر گذشت مدت زمان و هم مرحلۀ بعدی دارد؛ احتمالا « خلقا » اشاره به " تسویۀ کامل " و " تولد " دارد. در اینصورت « خلقا من بعد خلقا »؛ می تواند بمعنی " تولدی پس از تولد دیگر " باشد.

اما مفسران عبارت «
فی ظلمات ثلاثه » بمعنی " در تاریکیهای سه گانه "؛ را دلیل بر مدعای خود دانستند. ولی این عبارت مبهم و نامعلوم چه لطمه ائی به تفسیر تناسخی وارد می سازد؟! زیرا هر فرد انسانی؛ در همۀ دفعات جنینی اش؛ در تاریکیهای سه گانۀ رحم؛ خواهد بود. اما به چه دلیلی باید عبارت 
« فی ظلمات ثلاثه » را؛ در توصیف آناتومی رحم دانست؟! چه شواهد و قرائن قرآنی و نیز اسناد علمی وجود دارند؟ و اصلا چرا اشاره به لایه های تاریک رحم؛ مهم است که؛ آیه نازل گردد؟!

نکتۀ آخر اینکه ظاهر آیه؛ مانند همۀ آیات دیگر؛ پتانسیلِ تفسیر تناسخی را؛ دارد. و نفسِ دارا بودن 

" پتانسیل "؛ خود؛ آیه و نشانه است.



۱ نظر:

  1. نخرجکم طفلا == نخرجکم تاره اخری

    هر دو خروج است اما یکی تناسخ و تولد است و دیگری تناسخ و تولید است کما فطرکم اول مره هم تناسخ و تولید بود

    پاسخحذف