۱۳۹۱ خرداد ۴, پنجشنبه

بخش دوازدهم (2): چرخۀ مرگهای متوالی در قرآن




دسته بندی کلی انسانها؛ در قرآن

 قرآن در آیات نخستین سورۀ واقعه؛ انسانها را؛ به سه دستۀ کلی؛ تقسیم نموده است:

و کنتم ازواجا ثلاثه 


و شما زوجهای سه گانه هستید!

راستها  -  فاصحاب المیمنه  ما  اصحاب المیمنه
چپ ها   - واصحاب المشئمه ما اصحاب المشئمه
نزدیکها - والسابقون السابقون اولئک المقربون


دست راستها؛ مومنین نیکوکاری هستند که؛ کتاب اعمال خود را در طرف راست؛ می گیرند و به حساب آنها سریع و آسان رسیدگی می شود:

فاما من اوتی کتابه بیمینه فسوف یحاسب حسابا یسیرا
الانشقاق -7,8
پس کسی که کتاب اعمالش را بدست راست بگیرد؛ آنگاه خیلی زود و آسان بحسابش رسیدگی می شود.

و جایگاه آنها در بهشت است:


اصحاب الیمین فی جنات
المدثر-39,40
 

گروۀ راستها؛ در بهشت خواهند بود.

قرآن تعداد این دسته را؛ بیشتر انسانهای اولیۀ تاریخ و نیز بسیاری از انسانهای دوران اخیر؛ شمرده است:

لاصحاب الیمین ثله من الاولین و ثله من الاخرین
الواقعه - 38الی40

 

دست چپها؛ ستمکاران کافری هستند که؛ کتاب اعمال خود را در طرف چپ؛ می گیرند و به عذاب بسیار دردناک آتش جهنم؛ محکوم می شوند. قرآن در معرفی این دسته می گوید؛ اینان کسانی هستند که؛ " معاد " را انکار می کنند:

و کانوا یقولون ائذا متنا و کنا ترابا و عظاما ء انا لمبعوثون او اباونا الاولون
الواقعه - 47,48 

و اینان کسانی بودند که همواره می گفتند: " آنگاه که مُردیم و خاک و استخوان شدیم؛ آیا ما و نیاکان اولیۀ ما هم؛ مبعوث خواهیم شد؟!


تذکر: اگرچه آنان اصلا عقیده به " معاد " ندارند؛ ولی مجازات آنها بخاطر انکار عملی معاد است. و آن بمعنی ظلم ، تجاوز و فسادِ آنها در زمین است؛ بدون اینکه اعتقاد به عاقبت اعمال خود داشته باشند.

همسایگان خدا !


قرآن؛ دستۀ سوم را؛ مقربین یا نزدیکان؛ خوانده است! اینان دارای ویژگیهای ذیل هستند:

انهم الی ربهم راجعون اولئک یسارعون فی الخیرات و هم لها سابقون
المومنون -60,61


1 - رجعت   : بسوی خدا برمی گردند.
2- سرعت   : با سرعت بسوی نیکوکاری می روند. 
3سبقت   : از دیگران سبقت می گیرند.

اینان حتی از یکدیگر هم؛ سبقت می گیرند؛
تا به خداوند نزدیکترشوند!

والسابقون السابقون اولئک المقربون

و سرانجام به خداوند می رسند:

و ان الی ربک المنتهی
النجم - 42

قرآن این دسته انسانها را؛ به صفت متقین ( و گاه؛ ابرار ) نیز؛ توصیف نموده است. یعنی کسانیکه ازهر گونه کار بد پرهیز می نمایند. پایان و آخر راه کمال و تکامل که نزد پروردگار است؛ از آنِ ایشان؛ خواهد بود:

و الاخره عند ربک للمتقین

 الزخرف - 35

و آخرین ثنای آنها؛ شکر خداست:

و اخر دعویهم ان الحمدلله رب العالمین
یونس -9,10

 

گفتنی است که در قرآن؛ هر جا « مخلصین » یا « عباد الله المخلصین » آمده؛ منظور همین دستۀ خاص از مومنین؛ می باشد.

قرآن تعداد دستۀ مقربین را بیشتر انسانهای اولیۀ تاریخ؛ فاش نموده است!! ولی در میان انسانهای دوران اخیر؛ آنها را تنها؛ گروه اندکی؛ شمرده است:

ثله من الاولین و قلیل من الاخرین
الواقعه -13,14

 

اینک با توجه به اینکه؛ قرآن تعداد دستۀ راستها را هم؛ بیشتر انسانهای اولیۀ تاریخ شمرده؛ این نشان می دهد که اکثریت انسانهای دوران اولیۀ تاریخ؛ از بهشتیان بلند مرتبه بودند! بخصوص اینکه در ساختار ادبی قرآن؛ واژۀ « قلیل » در مقابل مفهوم « اکثر» قرار دارد.

این همچنین نشان می دهد که؛ رسیدن به مقصد و مقام نهائی و نیز سعادت کامل و تمام اختصاص به پیروان دین و مذهب خاصی ندارد و شامل مومنین هر دین و مذهبی می باشد. بلکه حتی همۀ انسانهای مخلص به خدا را؛ در بر می گیرد:
 
و قالوا لن یدخل الجنه الا من کان هودا او نصاری تلک امانیهم قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین بلی من اسلم وجهه الله و هو محسن فله اجره عند ربه
البقره - 111,112
 

و گفتند: " کسی که یهودی یا مسیحی نباشد؛ هرگز وارد بهشت نخواهد شد ". اینها آرزوهای آنهاست! بگو؛ اگر راست می گوئید؛ دلیل تان را بیآورید. البته هر کسی که؛ خود را تسلیم خدا نماید و نیکوکار باشد؛ پاداش او پیش خدایش خواهد بود.


اما نکتۀ مهم و اساسی که؛ مربوط به بحث اینجا می شود این استکه؛ دستۀ " مقربون یا متقین "؛ گروهی خاص؛ از مجموعۀ " مومنین " هستند. بعبارت دیگر آنها دسته ای مشخص و معین؛ از جمع بهشتیان می باشند و نه همۀ مومنین بهشتی.

بهشت عدن


قرآن برای بهشت متقین یا مقربین توصیفات ویژه و مهمی نموده است. نام این بهشت فوق العاده؛ " عدن " می باشد. نخست اینکه خداوند خود شخصا؛ مسئولیت چنین بهشتی را؛ برای این دستۀ خاص از مومنین؛ بعهده گرفته است:


دار المتقین جنات عدن
النحل - 31
محل متقین بهشتهای عدن است.

جنه الخلد التی وعد المتقون
...کان علی ربک وعدا مسئولا
الفرقان -15,16

بهشت جاودان (تنها) به متقین وعده داده شد...وعده ائی که مسئولیت آن بر پروردگارت است.

 

مقام " ما یشاء " یا اختیار تام

شاید بزرگترین سعادتی که نصیب دستۀ مقربون و متقین خواهد شد؛ مقام " اختیار تام "؛ آنهم بطور همیشگی؛ است. آنان؛ در واقع؛ به مقام اعلی مرتبۀ « یفعل ما یشاء »(آل عمران - 40).

اولئک هم المتقون لهم ما یشاون عند ربهم ذلک جزاء المحسنین
الزمر - 33,34
آنها همان متقین هستند. برای آنهاست که در پیش پروردگارشان؛ هر آنچه را که بخواهند. این است پاداش نیکوکاران.

دار المتقین جنات عدن
...لهم فیها ما یشاون کذلک یجزی الله المتقین
النحل - 31
جایگاه متقین بهشتهای عدن است...
برای آنهاست هر آنچه را که بخواهند. مانند اینها؛ خدا متقین را پاداش می دهد.

جهان بهشت


بنا بر این هدف و مقصد زندگی؛ مهاجرت از" جهنم جبر " به " بهشت اختیار " است. نتیجۀ چنین رهائی و اختیاری آن خواهد بود که؛ بهشت مقربین؛ کل جهان هستی است! زیرا درغیر اینصورت رهائی و اختیار آنها؛ تمام و کمال نخواهد بود:

و سارعوا الی مغفره من ربکم جنه عرضها السموات و الارض اعدت للمتقین
آل عمران - 133 

 و بسرعت بسوی مغفرت پروردگارتان می شتابند. وعدۀ متقین؛ بهشتی است که؛ پهنای آن آسمانها و زمین است!

پس؛ از آنجائیکه وسعت جهان نامحدود و بی انتهاست؛ بنا بر این؛ دیگر خصوصیت " بهشت عدن "؛ وسعت نامحدود و بی انتهای آن می باشد.


سفر مستقیم به بهشت آخرت !

پیشتر اشاره شد که؛ مقصد نهائی (یعنی آخرت) متقین؛ خودِ خداست!

فمن شاء اتخذ الی ربه مابا
النباء - 39
 

پس برای کسی است که؛ پروردگارش را مقصد و منزل خود؛ انتخاب نموده است.

و الاخره عند ربک للمتقین

الزخرف - 35
و سرانجام در پیشگاه پروردگارت؛ از آنِ متقین است.

از آنجائیکه بهشت متقین مقرب سرتا سر گیتی است! پس دیگر جائی برای " برزخ مقربین "؛ وجود نخواهد داشت. بعبارت دیگر؛ آنان نه " حیات برزخی " دارند و نه " مرگ برزخی " (صرفنظر از من درآوردی بودنش). در نتیجه آنان تنها " مرگ دنیوی " خواهند داشت.

پس اشکال اول مرحوم علامۀ طباطبائی؛ مبنی بر: " و حال آنكه باید بفرماید مگر بعد از چشیدن دو مرگ ( دنیوی و برزخی) "؛ و او از حل آن؛ عاجز بوده؛ اصلا وارد نیست. زیرا متقین مقرب؛ بلافاصله پس از مرگ؛ بدون حسابرسی؛ مستقیما به بهشت آخرت یا مقصد نهائی نائل می آیند. آیات ذیل؛ گواه روشن چنین حقیقتی است:

و لنعم دار المتقین جنات عدن...کذلک یجزی الله المتقین الذین تتوفیهم الملائکه طیبین یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنه بما کنتم تعلمون
النحل - 30الی32
 

و نعمت جایگاه متقین، بهشتهای عدن است...خداوند متقین را اینچنین پاداش می دهد. کسانی را که فرشتگان پاک؛ تمام وجودشان را می گیرند و می گویند: سلام بر شما؛ داخل چنین بهشتی شوید؛ بخاطر آنچه که می کردید!

باری؛ وقتی " دسته راستها "؛ که در ردۀ پائین تر از " مقربین " هستند؛ بحساب آنها خیلی سریع و زود رسیدگی می شود؛ پس قائدتا " دستۀ مقربین " باید؛ بدون رسیدگی بحساب؛ بلافاصله پس از مرگ؛ وارد بهشت آخرت گردند. از اینرو در آیات فوق؛ فرشتگان مرگ؛ بلافاصله به متقین می گویند؛
بخاطر اعمالتان؛ بی درنگ داخل بهشتهایتان شوید! این بدان معنی است که؛ نیازی به رسیدگی پروندۀ اعمال متقین مقرب؛ نیست. 

اصولا غیر قابل تصور است که؛ مثلا پیامبر خاتم (ص) یا امام حسین (ع)؛ در بهشت برزخی؛ منتظر ظهور قیامت؛ برای داخل شدن در بهشت آخرت؛ باشند!! و دروازه های بهشت جاویدان؛ همچنان از نخستین روز آفرینش؛همچنان بسته مانده و خادمان آن؛ همچنان منتظر بازگشائی آن؛ برای پذیرائی باشند!

چنین تصویری با معنا و مفهوم " سابقون " و " مقربون " نیز؛ سازگاری ندارد. زیرا آنان کسانی هستند که؛ از داخل شدن در بهشت نهائی آخرت؛ از دیگران سبقت گرفته اند. اصولا کسانی که بمدت هزاران یا میلیونها سال (یا هر مدتی) برای داخل شدن در بهشت عدن؛ منتظر بمانند؛ اصلا شایستۀ صفات
" سابقون " و " مقربون " نیستند. از اینروست که بسیاری افعال بکار رفته؛ در آیات مربوط به احوالات اینان در بهشت آخرت؛ زمان ماضی یا گذشته است. آیۀ ذیل؛ در افشای همین حقیقت است که؛ مقربین؛ پس از مر گ؛ مستقیما وارد بهشت اُخروی؛ می شوند:

لایذوقون فیها الموت الا الموته الاولی
الدخان - 56
بعد از " مرگ دنیوی "؛ و ورود به بهشت اُخروی عدن؛ دیگر مرگ را نخواهند چشید.



علامۀ طباطبائی در ترجمۀ کتاب " انسان از آغاز تا انجام " (صفحات 136 و 160) صریحا گروه " مقربون " را؛ از احضار و حساب و کتاب و میزان مستثنی دانسته است.


ابدیت مطلق


 قرآن همچنین جایگاه مقربین را نزد خداوند؛ ابدی و همیشگی؛ قرار داده است:

و السابقون الاولون...واعد لهم جنات تجری تحتها الانهار خالدین فیها ابدا ذلک الفوز العظیم
التوبه - 100

جزاوهم عند ربهم جنات عدن تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ابدا
البینه - 8

و جنات لهم فیها نعیم مقیم خالدین فیها ابدا ان الله عنده اجر عظیم
التوبه - 22

 

بنا براین؛ تنها برای این دسته از مومنین؛ هیچ " ترس " و " اندوهی " نخواهد بود. چرا که آنها برای همیشه در بهشت؛ ماندگار خواهند بود:

الا المتقین یا عباد لاخوف علیکم الیوم و لا انتم تحزنون... ادخلوا الجنه...و انتم فیها خالدون  

الزخرف - 67الی71
 


پس اینان دیگر؛ نه گرمای سوزان خورشیدی را می بینند؛ و نه سوزش سرمائی می چشند:
 
لایرون فیها شمسا و لا زمهریرا
الانسان - 13

 


بنا براین؛ آنان در موقعیت کاملا امنی خواهند بود:

 

ان المتقین فی مقام امین
الدخان - 51



اخراج نشدنیها !

همین قرار داشتن در موقعیت " امنیت کامل " است که؛ از میان همۀ مومنین؛ تنها دستۀ " مقربین و متقین " هستند که؛ از اخراج شدن از بهشت؛ مصون و ایمن می باشند و از این بابت هیچ ترس و نگرانی نخواهند داشت.

ان المتقین فی جنات وعیون ادخلوها بسلام امنین...و ما هم منها بمخرجین
الحجر - 45الی48
براستی که متقین در بهشتها و چشمه سارا خواهند بود. پس بسلامتی داخل آنها شوید که شما اکنون در امنیت هستید...و هرگز از آنجا اخراج نخواهید شد.



 از آنجائیکه ویژگی فوق؛ مستقیما مربوط به بحث است؛ توضیحی را در ذیل می آورم:  


 


دو بهشت موقتی و دائم در قرآن
قرآن از دو بهشت سخن بمیان آورده است: بهشتی که امکان اخراج شدن از آن هست. از اینرو قرآن؛ داستان اخراج آدم (ع) و همسرش از بهشت را؛ درس عبرتی برای همۀ ابنای بشر معرفی نموده و به فرزندان آدم (ع) هشدار داده که به سرنوشت آنان دچار نشوند:
 

یا بنی ادم لاتفتننکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنه
 الاعراف - 27 
ای فرزندان آدم؛ شیطان شما را فریب ندهد آنطوریکه؛ باعث اخراج پدر و مادر شما  از بهشت شد.
 
اما قرآن همچنین از بهشتی سخن می گوید که؛ ساکنان آن در امنیت و مصونیت کامل بسر می برند و هرگز از آنجا خارج؛ نمی شوند:
 

ان المتقین فی جنات و عیون ادخلوها بسلام امنین...و ما هم منها بمخرجین 

الحجر - 45الی48 
براستی که متقین در بهشتها و چشمه سارها خواهند بود. پس بسلامتی و با امنیت کامل داخل آنجا شوید...و آنها از آنجا خارج شدنی نیستند!

آیۀ اخیر نشان می دهد که تصویر از بهشت؛ بعنوان پاداش و محل اقامت دائمی همۀ مومنین؛ تصویری نادرست است. چرا که از دو آیۀ فوق معلوم می گردد که؛ دو نوع بهشت وجود دارد: بهشت موقتی و بهشت دائم . و این با اصل حاکم بر نظام آفرینش در قرآن نیز؛ مطابقت دارد:

و من کل شئی خلقنا زوجین لعلکم تذکرون
الذاریات - 49

و از هر چیزی؛ جفت آفریدیم تا پند گیرید!

پس وقتی بهشت دائمی هست؛ قطعا بهشت موقتی نیز؛ باید وجود داشته باشد. به عبارت دیگر؛ بدون وجود بهشت موقتی؛ بهشت دائمی معنائی ندارد. بنا بر این وقتی بهشتی وجود دارد که؛ مومنین از آنجا هرگز اخراج نمی گردند؛ منطقا باید بهشتی هم باشد که؛ مومنین از آنجا؛ پس از مدتی؛ اخراج می شوند. دقت کنید که نگفته: « و ما هم بمخرجین »؛ بلکه با آوردن عبارت « منها »؛ آنهم قبل از « بمخرجین » که به لحن؛ تاکید بیشتری می بخشد؛ به آن بهشت ویژه؛ تاکید می نماید: یعنی از آنجا؛ اخراج نمی شوند. پس حتما باید جای دیگری باشد که مومنین از آنجا؛ اخراج می شوند! هشدار قرآن هم؛ دقیقا به همین خاطر است:
 

یا بنی ادم لاتفتننکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنه
 الاعراف - 27  
ای فرزندان آدم؛ شیطان شما را فریب ندهد آنطوریکه؛ باعث اخراج پدر و مادر شما از بهشت شد.

اگر داستان تجربۀ ناگوار اخراج آدم (ع)  و همسرش از بهشت؛ برای پند و عبرت ما؛ جهت پیشگیری از تکرار آن واقعۀ تلخ نیست؛ پس برای چیست؟!

ممکن است بگوئی که بله؛ چنین بهشتی در عالم برزخ وجود دارد. و با طلوع قیامت و برپائی عالم آخرت؛ مومنین از بهشت موقتی در عالم برزخ خارج می شوند و وارد بهشت دائمی می گردند.
 
اما این سخن؛ اتفاقا از دیدگاه تفسیر سنتی؛ نمی تواند درست باشد. به عبارت دیگر؛ بر مبنای معیارهای خود تفسیر سنتی از ساختمان جهان؛ نوعی تناقض بوجود می آید. زیرا خروج از بهشت برزخی؛ جهت ورود به بهشت دائمی در آخرت؛ بمنزلۀ " تشویق " و
" پاداش " است. ضمن اینکه؛ آن مومنین در حقیقت؛ هرگز از " بهشت " خارج نمی شوند. بلکه از بهشتی به بهشت دیگر؛ ارتقا می یابند. بنا بر این؛ آن مومنین از چنان - باصطلاح - اخراجی؛ نه تنها ناراحت نمی شوند؛ بلکه بی صبرانه از آن استقبال می نمایند!برعکس؛ " خروجی " را که در عبارت « و ما هم منها بمخرجین » بدان اشاره شده؛ پیش زمینۀ " تهدید " و " مجازات " دارد. بدین معنی:

" نگران نباشید! شما در این بهشت در امان هستید؛« بسلام امنین » و هرگز از اینجا اخراج؛ نخواهید شد ". 


بنا بر این موضوع  " خروج " در دو بهشت موقتی برزخی و دائمی اخروی؛ بکلی با هم تفاوت دارد و حتی عکس یکدیگر می باشند. در نتیجه آن بهشت موقتی که در آیۀ مورد نظر(حجر - 45 الی 48)
؛ پنهان است؛ نمی تواند بهشت برزخی باشد.

 

دو نکتۀ ظریف

و آن اینکه؛ شکل مفعولی « بمخرجین » نشان می دهد که؛ گروههائی از مومنین؛ هم اکنون؛ اخراجی هستند! از طرفی دیگر؛ عبارت « و ما هم منها بمخرجین » دلالت بر این دارد که این بهشتیان؛ می بایستی تجربۀ " اخراج " را؛ قبلا؛ چشیده باشند. اصولا کسانی که پدیدۀ " خروج " را قبلا تجربه نکرده اند؛ اکنون چگونه می توان مُژده گانی
پیروزی و شادی آور حکم " اخراج هرگز " را؛ برای آنان اعلام کرد؟!

به سخن دیگر مفاهیم " هرگز " که لااقل؛ در روح آیات نهفته؛ بدون " ورود و خروج مکرر"؛ معنی ندارد. و با استناد به موضوع " تکرار " در تعیین " هویّت "؛ که قبلا بارها متذکر آن شدم؛ پدیدۀ " عدم خروج "؛ فاقد هویت و معنی است. چنانکه پدیدۀ " روز "؛ بدون رفتن آن و آمدن شب و بالاخره تکرار " روز "؛ بی معنی است.

همچنین؛ قرآن وسعت " بهشت عدن " را؛ به پهنای آسمانها و زمین می داند:

جنه عرضها السموات والارض اعدت للمتقین 

آل عمران - 133
 

و نمی گوید پهنای آن؛ مانند آسمانها و زمین است؛ بلکه خودِ آنهاست! و حتی شاید بیشتر؛ زیرا که مقربین؛ نزد خدای بزرگ هستند! چنانکه قرآن صریحا می گوید: « و ادخلی جنتی »(الفجر - 30) < وارد بهشت خودم شو! >.

در چنین وسعت و مساحتی؛ دیگر جائی برای خارج شدن نمی ماند! به عبارت دیگر؛ خروج از " عدن "؛ جز " عدم " نیست. مقربین حتی اگر برای هدایت انسانها؛ به حیات دنیا رجعت کنند؛ در حقیقت؛ از بهشت خویش؛ خارج نشده اند. زیرا که برای " بهشت عدن "؛ حد و مرزی نیست. باری؛ بهشت خدا؛ بهشت بیکران است.
معنای شکل مفعولی عبارت « و ما هم منها بمخرجین » هم؛ همین است که چنین بهشتی؛ جائی نیست که اصلا قابلیت مفهوم " خارج شدن " را بتواند داشته باشد. زیرا " مرزی " ندارد؛ تا " خروجی " از آن متصور گردد.
 

پایان مرگ

سرانجام متقین و مقربون؛ در مقامی خواهند بود که؛ دیگر هیچگاه مرگ  را؛ نخواهند چشید:

لایذوقون فیها الموت الا الموته الاولی و وقیهم عذاب الجحیم فضلا من ربک ذلک هو الفوز العظیم
الدخان - 56
آنان پس از " مرگ نخستین در دنیا "؛ در آنجا دیگر؛ مرگ را نمی چشند و از عذاب جهنم در امان خواهند بود. این نعمتی از جانب پروردگار توست. و این؛ همآن پیروزی بزرگ است!
 
افما نحن بمیتین الا موتتنا الاولی و ما نحن بمعذبین ان هذا لهو الفوز العظیم
الصافات - 58الی60
 
آیا پس از " مرگ اَول مان "؛ ما دیگر نمی میریم؟! و عذاب نخواهیم کشید. براستی این است؛ آن پیروزی بزرگ!

اما این خصوصیت با دیگر خصوصیات بی همتای مذکور در بالا؛ متفاوت و حتی غیر عادی است. زیرا قرآن صرفنظر از اینکه آن را؛ برای هیچ گروه بهشتی دیگر نیاورده؛ حتی آن را برای کسانی که؛ محکوم به جهنم ابدی هستند نیز؛ نیاورده است. چرا؟

اگر مُراد از مرگ « الاولی » مرگ دنیوی (یا بنحوی مرگ برزخی) باشد؛ آن تنها یکبار رخ می دهد. در اینصورت؛ آن برای همۀ انسانها خواهد بود! در نتیجه آن پیروزی بزرگ « هو الفوز العظیم »؛ شامل دیگر طبقات بهشتی و حتی آنانیکه به عذاب جهنم ابدی محکوم شده اند نیز؛ می گردد! پس آن چه پاداش ویژه ایست برای دستۀ " مقربین " ؟!



دفع شبهۀ « فیها »

در رابطه با همین مُژده گانی خداوند به بهشتیان؛ ممکن است این شبهه بوجود آید که؛ قرآن می گوید؛ در بهشت؛ مرگی نخواهد بود. زیرا در آیه « فیها » آورده که؛ اشاره به همان " بهشت آخرت " است: « لایذوقون فیها الموت ».

در پاسخ باید گفت که؛ اولا؛
اگر منظور ویژگیهای آفرینش خود " بهشت " باشد؛ اولا آن ارزشی ندارد؛ چرا که در " جهنم  " هم  از " مرگ و مُردن " خبری نیست! و اگر هم باشد؛ آن بمعنی رهائی از آتش جهنم است و این خود؛ خیر و پاداشی محسوب می گردد!

ثانیا ضمیر « فیها » به بهشت بر نمی گردد؛ بلکه به شرایط روحی خاصی بر می گردد
که؛ مومنین در آن بسر می برند. زیرا مجموعه آیات مربوطه در سورۀ دخان؛ با آیۀ ذیل آغاز می گردد:

ان المتقین فی مقام امین

الدخان - 51
 

براستی که " متقین "؛ در موقعیت امنی هستند.

اما بعدا در ادامه است که به « فی جنات و عیون »(دخان - 52)؛ اشاره می نماید. بنا بر این ضمیر 

« فیها » به « مقام امین » یعنی " شرایط امن " بر می گردد؛ نه « جنات » یعنی " بهشت ".
و منظور از
« مقام امین »؛ درجۀ رشد و کمال معنوی نفوس مطهر بهشتیان مقرب است که؛ برای آنان 
" امنیت " ایجاد می نماید. اصلا معنی لغوی " ایمان " و " مومن "؛ دلالت بر احساس " امنیت " دارد.

پس خودِ " بهشت امین تجلی بیرونیِ امنیت درونی مقربین است که؛ در عبارت « مقام امین »؛ پیش از " جنات " آمده است. پس آیه؛ می خواهد حقیقتی را برای مومنین فاش نماید که شما؛ " در چنین شرایط امن " یا « فیها » ؛ دیگر مرگی را؛ نخواهید چشید. والا " امن " نبود.


حال اگر منظور " بی مرگی در بهشت " باشد؛ اتفاقا مومنین می بایستی از آن؛ غمگین شوند! زیرا برای مقربین هر مرگی؛ گامی بلند بسوی معبود و معشوق است. بعبارت دیگر؛ هر مرگی؛ درجه ای از " قرب " است. چنانکه قرآن برای آنها؛ درجات متفاوتی را نیز؛ قائل شده است:

هم درجات عندالله
آ

آل عمران - 163
برای آنها حتی در نزد خدا هم مراتبی است!

لهم درجات العلی جنات عدن

طه - 75,76
 

برای آنان درجات برتری در بهشتهای عدن می باشد.

چنین مرگی در زمین دنیا؛ از عسل شیرین تر است؛ چه رسد که آن؛ در بهشت هم روی دهد. بدین معنا؛ خودِ " مرگ بهشتی " از نعمتها و لذتهای بهشتی است. و اصلا خوشبخت نبودن از چنین مرگی؛ گناه است!
 
اما اگر منظور؛ عدم امکان مُردن در بهشت عدن بود؛ در اینصورت چه  ربطی و نیازی؛ به آوردن 

« الا الموته الاولی » < بجز مرگ اولی یا نخستین >؛ داشت؟ و شایسته بود؛ تنها به عبارت 
« لایذوقون فیها الموت » < شما در اینجا؛ مرگی نخواهید چشید! >؛ اکتفاء نماید.

بخصوص لفظ « الاولی »؛ نه تنها زائد؛ بلکه کاملا انحرافی و اساسا غلط می باشد! زیرا تردیدی نیست که " مرگ اولی " موقعی هویّت و معنی دارد که؛ " مرگ دومی " نیز وجود داشته باشد و مدّ نظر قرار گیرد.

اینک با توجه بمعنی واژۀ « الاولی » در قرآن؛ یعنی " قبلی " یا " گذشته "؛ که در قسمت نخست این بخش آوردم؛ و نیز از توضیحات بالا؛ دربارۀ دستۀ " مقربون " و " بهشت عدن "؛ معلوم می شود که؛ چرا قرآن در مورد این دستۀ خاص از بهشتیان می گوید:

لایذوقون فیها الموت الا الموته الاولی
الدخان - 56
آنان؛ در این شرایط؛ پس از " مرگ قبلی شان در دنیا "؛ دیگر مرگی را نمی چشند.   


افما نحن بمیتین الا موتتنا الاولی
الصافات - 58 , 59
 
آیا ما پس از " مرگ قبلی مان در دنیا "؛ دیگر نمی میریم؟!


زیرا اینان؛ پس از پشت سر گذراندن مرگهای متعدد و متوالی
در عالم دنیا؛ اکنون برای همیشه از چرخۀ مرگ و زندگی ؛ رهائی یافته اند و مرگ قبلی شان؛ بعنوان آخرین مرگ بوده است.

برخلاف کافران که؛ نه اصلا به چنین چرخه ائی اعتقاد و ایمان دارند و نه از درد و رنج مرگهای متعدد؛ رهائی می یابند:

ان هی الا موتتنا الاولی و ما نحن بمنشرین

الدخان - 35

ما فقط و فقط همان " مرگ اولی یا قبلی " را داریم و ما (دوباره در زمین) منتشر؛ نخواهیم شد.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر